روانشناسی وجودی
پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۵۸ ب.ظ
در روانشناسی وجودی چهار تجربه است که آگاهی برای آنکه زندگی اصیل بیابد، لازم است نسبتش را با آنها پیدا کند؛ «تنهایی، پوچی، مرگ و آزادی»
تنهایی وجودی اما "تنها ماندن" نیست
طرد شدن نیست
با خود بودن است.
"تنها بودن" است
پوچی وجودی بی معنایی نیست
نامعنایی است
یعنی نیاز به معنا کردن بودن نیست.
نامعنایی است
یعنی نیاز به معنا کردن بودن نیست.
مواجهه با مرگ نه مرگ خواهی و نه "مرگ اندیشی" و اشتغال ذهنی به مرگ است.
"مرگ آگاهی" است.
فهم مرگ چونان زمینه زندگی است.
"مرگ آگاهی" است.
فهم مرگ چونان زمینه زندگی است.
و سرانجام برآمد همه این تجربه ها، آزادی است.
آزادی، مجبور نبودن برای در بند یا رها بودن است نه الزام به الزام نداشتن.
درجه آزادی به میزان داشتن امکانها نیست به میزان تحقق امکانها و ساختن شادی است.
آزادی، مجبور نبودن برای در بند یا رها بودن است نه الزام به الزام نداشتن.
درجه آزادی به میزان داشتن امکانها نیست به میزان تحقق امکانها و ساختن شادی است.
- پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۵۸ ب.ظ