Its me

این شور که در سر است ما را ... وقتی برود که سر نباشد

Its me

این شور که در سر است ما را ... وقتی برود که سر نباشد

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است


و بالاخره فارغ التحصیلی ام رسید 
دو هفته است که از اخرین روز مدرسه میگذره و از روز اخر بگم که مثه بقیه روزها تنها حس میکردم یه امتحان دادم و هنوز بقیه اش مونده . فکر میکنم خستگی مفرط از امتحان فیزیک بود که نمیذاشت یادم بیاد دوران مدرسه گذشته و امروز اخرین روز مدرسه است . از جا موندگی از برنامه عکس گرفتن بچه ها بگم که به خاطر این بود که تا لحظه های اخر امتحان سر جلسه بودم و البته قابل ذکره که بگم اصلا پشیمون نیستم ، اخه کی دلش میخواد با قیافه ای که یه روز و نصفی نخوابیده عکس بگیره و یادگاری بمونه ؟ فکر میکنم تو بقیه دوران هم عکس زیادی گرفتیم که خالی از لطف نیست .
روز بعد اما یادم اومد که اوه من دیگه مدرسه نمیرم و ممکنه که دلم برای خیلی چیزها و همکلاسی هام تنگ بشه ، همکلاسی هایی که اصلا شبیه به هم نبودیم ولی کلی خاطره با هم ساخته بودیم ، کلی به هم عادت کرده بودیم و واقعا فکر میکنین اینکه با کسی هم تفاهم نداشته باشین و شبیه نباشین دیگه دلتنگ هم نمیشین ؟ به نظر من که نه ، دقیقا به همون دلایلی که گفتم ادم دلش تنگ میشه ... 
تقریبا دو هفته دیکه به کنکور مونده و الان اون حسی که میگه کاش بیشتر خونده بودم داره اذیتم میکنه و اینکه قراره چی بشه رو من واقعا نمیدونم و این برام ترسناکه... 
و چقد دلم پره از این نظام اموزشی به هم ریخته و اوضاع اشفته 
از این رمضون بگم که نمیدونم اصلا چه جوری گذشت و پس فردا عیده ... به همین راحتی :) 
امشب که داشتم وبلاگ رو میخوندم دیدم چه دنیای خوبی داشتم با این نوشته ها 
و برای همین تصمیم گرفتم به طور مرتب  پست آپ کنم