Its me

این شور که در سر است ما را ... وقتی برود که سر نباشد

Its me

این شور که در سر است ما را ... وقتی برود که سر نباشد


امروز دو هفته است که برای کنکور نخوندم و شاید دلیل قانع کنندش این باشه که
 الان امتحان نوبت اول دارم و نمیتونم به هر دو برسم ... . 
امروز دو هفته است که هیچ پیشرفت تحصیلی تو خودم ندیدم و آزمون جمعه رو به خاطر امتحان ریاضی نرفتم 
تازه داشتم پیشرفت میکردم و تراز هامو میبردم بالا ، برنامم جور شده بود و خوشحال بودم ، اما دوباره ... و حقیقت اینه که اگر اینجوری پیش بره ؛ امسال هیچ نتیجه خوبی نمیتونم بگیرم . 
حدودا پنج ماه بیشتر فرصت ندارم و ذهنم واقعا آشفته شده  . هر بار و هر بار دارم به این فکر میکنم اگر امسال نتیجه دلخواهم رو نداشتم چطور میتونم برای یک سال پشت کنکور بودن خودم رو قانع کنم ؛ در صورتی که نتیجه سال بعد هم مشخص نیست .. و جوابی که به خودم میدم اینه که دوازده سال سخت تلاش کردم برای اول شدن ، برای موفق شدن ، برای خوشحال کردن خودم و خانواده ،  چه شب هایی که نخوابیدم و حسرت یک ساعت خواب اروم رو داشتم و واقعیت اینه که من به اول بودن ، به تحسین شدن عادت کردم و نمیتونم این امتحان رو ببازم ، اگر این اتفاق بیفته مطمئنم ضربه خیلی بدی میخورم و این اندک اعتمادی که نسبت به خودم دارم از بین میره و بی انگیزه بودن و مثل یک علف هرز بدون فایده بودن دور تا دورم رو فرا میگیره 
نمیتونم اینده ای که برای خودم تو ذهنم دارم رو عملی کنم 
نمیتونم مستقل باشم ،نمیتونم کسی رو خوشحال کنم ؛ چون خودم خوشحال نیستم ، نمیتونم در بین بقیه حس خوبی به مفید بودن داشته باشم و به معنای واقعی کلمه بازنده ؛ تمام چیزی که دارم و حتی ندارم رو میبازم و چشم های امیدی که به سمتم هست رو کور میکنم و خوشحالی خانواده و پدر عزیزم و تمام زحمت هایی که مامان برام کشیده تباه میشه 
و من اینو نمیخوام 
من باید بتونم و تنها یک سال فرصت دارم و این یک سال میتونه تمام موفقیت ها و انتظاراتی که از خودم دارم و دیگران ازم دارن رو در پی داشته باشه ... . و اگر قرار باشه یک درصد احتمال بدم که نمیتونم به خواستم برسم ؛ هیچ وقت بین این مردم باقی نمیمونم چون توانایی بی تفاوت بودن به مسائل پیش اومده و شکست برام غیر قابل تحمل هست . 
حتی فکر میکنم من میتونم طی این پنج ماه سخت تلاش کنم اما  نتیجه دلخواهم رو بگیرم ؛ برای عملی کردن این مورد فقط به یک تأیید قوی نیاز دارم...  

 
  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۳۳ ق.ظ
  • Anfal

نظرات  (۲)

  • 🍁 غزاله زند
  • ای کنکوری جان! :) 
    همانا یک کنکوریِ سه سال و اندی پشتِ کنکور مانده با تو سخن میگوید! :)))
    چقدر حرفات برام آشنا بود! انگار حرفای خودم قبلاها به خودم بود!
    اول اینکه باید یه چیزی رو قرص و محکم بهت بگم! کنکور اصلا عدالتی توش نیست.مثله امتحانات مدرسه هم میست.کلاً باید جدی‌تر از جدی باهاش برخورد کنی.
    اتفاقا منم تا سال سوم دبیرستان شاگرد اول بودم.پیش‌دانشگاهی رفتم کلاس‌های کنکوری و از مدرسه رونده و از کنکور هم مونده شدم و این اشتباه‌ترین کارِ من بود! و دوباره پشت کنکور موندم.
    میخوام بهت بگم اگه اون چیزی که میخوای قبول نشی،بدجور باورهات رو نسبت به خودت از دست میدی،جوری که واقعا نمیتونی برای سال بعد بخونی.چون همیشه اول و بهترین بودی و همه ازت تعریف میکردن،ازت انتظاراتی هم دارن! و وقتی خدایی نکرده نتونی،اول همه اعتمادا از بین میره،دوم باید زخم‌زبونا رو بشنوی و بدتر از همه اون باوری که قبلا به خودت داشتی رو از دست میدی و این موضوع جبرانش خیلی سخته.
    اول کاری که میکنی تمرکزت رو بزار روی کنکور،بعد مدرسه.سالِ دیگه‌ای هم وجود نداره!اینو به خودت بگو.چون خداروشکر هنوز از کنکور شکستی نخوردی،ضمیرناخودآگاهت هم کمکت میکنه پس قوی ادامه بده و تسلیم نشو.آروم و پیوسته برو جلو و سه ماهِ آخر‌ رو خوووب بخون که نتیجه‌ی نهایی همون موقع‌هاست!امیدوارم خوب تلاش کنی و مثله همیشه افتخار خانواده و صدالبته رضایت‌درونیِ خودت باشی :) 
    موفق باشی عزیزم 💛
    پاسخ:
    همه حرفاتو قبول دارم 👌🏻😄 و قول میدم تمام سعی خودم رو بکنم که بد نشه ... 
    مرسی که هستی ، مرسی که همه این صحبت ها رو گفتی ... دوست وبلاگی من :)) 
  • 🍁 غزاله زند
  • عزیزه دل (⌒.−)=★
    خواهش میکنم 💙
    موفق میشی،عالی تلاش کن 😉
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی