Its me

این شور که در سر است ما را ... وقتی برود که سر نباشد

Its me

این شور که در سر است ما را ... وقتی برود که سر نباشد

خسته تر از آنم که تو میپنداری

شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۴۷ ب.ظ


او خسته بود 
خسته از هر چیزی که بود و نبود 
خسته از اینکه چرا نمیتوانست افکارش را صادقانه به زبان بیاورد ، از صرف انرژی برای تزیین حرفا و چهره اش وقت صحبت کردن با دیگران خسته بود و همین دلیلی شده بود تا کمتر بخواهد که با افراد بیشتری ارتباط داشته باشد و همواره دوست داشت تعدادشان ثابت بماند  
نمیدانست به خاطر جسارت و جرات نداشتن خودش بود یا اینکه عاقلانه بود که چنین رفتاری داشته باشد ؛ چون شاید پذیرش اطرافیانش در مواجه با واقعیت های ذهنی او پایین تر بود . 
خسته از اینکه در عین نزدیکی به پدر و مادر و خانواده اش دلتنگشان بود و چرا نمیتوانست احساساتش را به راحتی بروز دهد و در خلوت خود اعتراف میکرد که چقدر دوستشان دارد و ترس از دست دادنشان همچنان ذهن او را قبل خواب درگیر میکند .
خسته از آن که چرا خجالت میکشید که حتی در خلوت خودش اعتراف کند ناراحت است ؛ چرا که فکر میکرد هیچ کمبودی در زندگی اش احساس نمیکند و این ناراحت بودن احساس تلقینی بیش نیست . خسته از اینکه حتی دلیل ناراحتی خود را به طور دقیق نمیدانست و همچنان سردرگم بود ، او حتی نمیخواست نام ناراحتی را برایش انتخاب کند اما از جست و جوی واژه بهتر هم دست کشیده بود . خسته از اینکه نمیدانست چه میخواهد و چرا میخواهد 
و از آخرین باری که نتیجه گیری کرده بود با خود گفت : 
در زندگی از هیچ چیز ، هیچ گریزی نیست ... :(   


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۴۷ ب.ظ
  • Anfal

نظرات  (۱)

  • محمد جواد شهباز نسب
  • در زندگی از هیچ چیز ، هیچ گریزی نیست ... :(
    عالییی


    پاسخ:
    :)) ممنونم 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی