و من به تو نگاه میکنم
پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۰۱ ب.ظ
در تاریکی چشمانت را جستم
در تاریکی چشم هایت را یافتم
و شبم پر ستاره شد.
تو را صدا کردم
در تاریکترین شب ها دلم صدایت کرد
و تو با طنین صدایم به سوی من آمدی
با دست هایت برای دست هایم آواز خواندی
برای چشم هایم با چشم هایت
برای لب هایم با لب هایت
با تنت برای تنم آواز خواندی.
من با چشم ها و لب هایت
انس گرفتم
با تنت انس گرفتم،
چیزی در من فروکش کرد
چیزی در من شکفت
و لبخند آن زمانیم را
بازیافتم.
با تنت برای تنم لالا گفتی.
چشم های تو با من بود
و من چشم هایم را بستم
چرا که دست های تو اطمینان بخش بود
بدی، تاریکی است
شب ها جنایتکارند
ای دلاویز من ای یقین! من با بدی قهرم
و ترا بسان روزی بزرگ آواز می خوانم.
صدایت می زنم گوش بده قلبم صدایت می زند.
شب گرداگردم حصار کشیده است
و من به تو نگاه می کنم،
از پنجره های دلم به ستاره هایت نگاه می کنم
چرا که هر ستاره آفتابی است
+ شاملو
- پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۰۱ ب.ظ